loading...
آموزش و روش های بازیگری
تبلیغات
الماس پاتوق
الماس پاتوق
پسر شمالی

بهروز بازدید : 795 جمعه 13 تیر 1393 نظرات (0)
هنر آفرینش انسان است. به توان ، اثر و کاری که از تصور و آفرینش انسان شکل یافته است، هنر می‌گویند.  امر هنری الزاما با زیبایی همراه نیست یا زیبایی شناسی یکتایی ندارد ولی همواره با خلاقیت انسان همراه است.
 
مقدمه:
گاهی فکر میکنم برای چی اینقدر تئاتر کار میکنیم؟
خب بک جواب قابل توجه اینه که "تئاتر هنر تاثیرگذاره.خیلی بیشتر از سخنرانی و ..."
اما گاهی تئاتر کار میکنیم که سری توی سرها بلند کنیم... که پزشو به تئاتری های دیگه بدیم که یک گروه هنری داشته باشیم واسه کلاسش واسه تفریح واسه ... نمیدونم! ولی ایناها خیلی شبیه بازی های کودکانه ست!
 
فکر میکنم هنر مقدس تئاتر، برای اینکه واقعا مقدس باشه، نیاز داره که یک حرف مثبت و موثر رو به تماشاچی انتقال بده
نمایشی که محتوا و پیامی نداشته باشه، مسخره ست!بازیچه ست! لهو و لعبه. غیر اینه؟
●تاریخچه:
 
باید اعتراف كرد بدلیل نبود امكانات چاپ و نگهداری اسناد در دوران قدیم مدرك معتبر و مستندی از آن دوران كهن در هیچ زمینه ی هنری باقی نمانده است (برای كسب اطلاعات بیشتر به كتب تاریخ عمومی هنر موجود كه بسیار زیاد هم هستند مراجعه فرمائید)اما برخی منابع معتبر تاریخی به ما می گویدكه در سال ۱۸۷۹ میلادی فردی اسپانیائی در غارهای آلتامیر واقع در آمریكای جنوبی قدیمی ترین آثار هنری جهان را در قالب نقاشی مربوط به ۱۰ تا ۱۵ هزار سال قبل یافته است.نقاشی گرانبهائی كه انسان اولیه به منظور سحر و جادو برای موفقیت در شكار خود یا ثبت و جاودانه كردن آن موفقیت با كمك خاك رس، دوده ی آتش و كمی پیه ی شكار بر دیواری ترسیم نموده است.
 
وقتی انسان اولیه حیوانات را اهلی كرد انقلاب واپسین سنگی را بوجود آورد و به عصر دیرینه سنگی پایان داد. سنگها را در نهایت دقت و ظرافت استفاده و ابزاركاررا ساخت. كار روی فلزات، كوزه گری، بافندگی و ریسندگی و حتی كارهای اولیه ی ساختمانی را با خاك، گل و آجر تجربه كردو…
 
مجسمه های یافته شده از آن دوران سرهائی متعلق به ۶یا ۷ هزار سال قبل از میلاد و اسكلت های واقعی انسان هستند كه با موادی پوشیده شده اند تا شكل انسانی بگیرند.این روش تاپایان دوره ی امپراتوری روم ادامه داشت.علت هم این بود كه انسان می خواست با اینكار در راه جاودانگی خود گام بردارد چون آنها معتقد به وجود روح بودندو محل آنرا هم در سر می دانستند! لذا سعی در نگهداری سرهای دوستان و دشمنان دركنارخود همواره مزید علت برای ساخت مجسمه های آن دوران بوده است!!
 
احترام و عبادت هم یكی از خصوصیات مذهبی مردم ابتدائی است كه با ساخت مجسمه بزرگان كم كم شكل بت به خود گرفت و عبادت شد.
 
آنچه از تمدن های افریقائی بر جامانده است مجسمه هائی با سرهای بزرگ و بدنهای كوچك می باشد چرا كه آنها سر را جایگاه روح می دانسته اند. رقص های با ماسكی هم كه از این تمدن باقی مانده است نمونه های مفیدی از نمایش تسخیر روح بشمار میروند! چیزی كه تاریخ غرب با كتمان آن نقش عمده ای برای تغییر منشا’ تئاتر انجام داده است! تصور نگارنده براین است كه حتی دردوران دیرینه سنگی وقتی انسان اولیه بعد از تشكیل خانواده وظایف را براساس جنسیت تقسیم كرد، مرد را به شكارو حفظ خانواده گماشت و زن را مسئول پخت و پز و نگهداری كودكان ساخت( از همین نقطه است كه تعریف كلمه ی مرد نشات گرفته "مرد یعنی كسی كه می میرد!") هم واژه نمایش بوده است!! …شكارچی كه از شكار باز می گشت با سایر اعضای خانواده دور آتش می نشست! تصور كنید كه او از جنگ هایش می گوید، از نبردهایش می گوید حتی ممكن است خود برخیزد و نمایش كوتاهی از شكار را بتنهائی بازی نمایدو یا حتی از یك عصر حجری دیگرهم بخواهد كه نقش شكار را بازی كندو او با نیزه ای ازجنس سنگ وی را شكار كند. این چیزی جز تعریف نمایش نیست.چیزی جز تاریخ فراموش شده ی نمایش نیست!چیزی كه تاریخ نویسان با تمام خوبی هایشان در حق بشریت به فراموشی سپرده اند واینك نمایش را به یونان نسبت می دهند! ما در این نمایش عناصر مورد لزوم و اصلی نمایش یعنی داستان، فرم، تماشاچی، بازیگر، صحنه، كارگردان و ... بخصوص ارتباط بین نمایش و تماشاچی را داریم!
 
 
متن کامل و بخش های دیگر در ادامه ی مطب 
 

هنر آفرینش انسان است. به توان ، اثر و کاری که از تصور و آفرینش انسان شکل یافته است، هنر می‌گویند.  امر هنری الزاما با زیبایی همراه نیست یا زیبایی شناسی یکتایی ندارد ولی همواره با خلاقیت انسان همراه است.
 
مقدمه:
گاهی فکر میکنم برای چی اینقدر تئاتر کار میکنیم؟
خب بک جواب قابل توجه اینه که "تئاتر هنر تاثیرگذاره.خیلی بیشتر از سخنرانی و ..."
اما گاهی تئاتر کار میکنیم که سری توی سرها بلند کنیم... که پزشو به تئاتری های دیگه بدیم که یک گروه هنری داشته باشیم واسه کلاسش واسه تفریح واسه ... نمیدونم! ولی ایناها خیلی شبیه بازی های کودکانه ست!
 
فکر میکنم هنر مقدس تئاتر، برای اینکه واقعا مقدس باشه، نیاز داره که یک حرف مثبت و موثر رو به تماشاچی انتقال بده
نمایشی که محتوا و پیامی نداشته باشه، مسخره ست!بازیچه ست! لهو و لعبه. غیر اینه؟
●تاریخچه:
 
باید اعتراف كرد بدلیل نبود امكانات چاپ و نگهداری اسناد در دوران قدیم مدرك معتبر و مستندی از آن دوران كهن در هیچ زمینه ی هنری باقی نمانده است (برای كسب اطلاعات بیشتر به كتب تاریخ عمومی هنر موجود كه بسیار زیاد هم هستند مراجعه فرمائید)اما برخی منابع معتبر تاریخی به ما می گویدكه در سال ۱۸۷۹ میلادی فردی اسپانیائی در غارهای آلتامیر واقع در آمریكای جنوبی قدیمی ترین آثار هنری جهان را در قالب نقاشی مربوط به ۱۰ تا ۱۵ هزار سال قبل یافته است.نقاشی گرانبهائی كه انسان اولیه به منظور سحر و جادو برای موفقیت در شكار خود یا ثبت و جاودانه كردن آن موفقیت با كمك خاك رس، دوده ی آتش و كمی پیه ی شكار بر دیواری ترسیم نموده است.
 
وقتی انسان اولیه حیوانات را اهلی كرد انقلاب واپسین سنگی را بوجود آورد و به عصر دیرینه سنگی پایان داد. سنگها را در نهایت دقت و ظرافت استفاده و ابزاركاررا ساخت. كار روی فلزات، كوزه گری، بافندگی و ریسندگی و حتی كارهای اولیه ی ساختمانی را با خاك، گل و آجر تجربه كردو…
 
مجسمه های یافته شده از آن دوران سرهائی متعلق به ۶یا ۷ هزار سال قبل از میلاد و اسكلت های واقعی انسان هستند كه با موادی پوشیده شده اند تا شكل انسانی بگیرند.این روش تاپایان دوره ی امپراتوری روم ادامه داشت.علت هم این بود كه انسان می خواست با اینكار در راه جاودانگی خود گام بردارد چون آنها معتقد به وجود روح بودندو محل آنرا هم در سر می دانستند! لذا سعی در نگهداری سرهای دوستان و دشمنان دركنارخود همواره مزید علت برای ساخت مجسمه های آن دوران بوده است!!
 
احترام و عبادت هم یكی از خصوصیات مذهبی مردم ابتدائی است كه با ساخت مجسمه بزرگان كم كم شكل بت به خود گرفت و عبادت شد.
 
آنچه از تمدن های افریقائی بر جامانده است مجسمه هائی با سرهای بزرگ و بدنهای كوچك می باشد چرا كه آنها سر را جایگاه روح می دانسته اند. رقص های با ماسكی هم كه از این تمدن باقی مانده است نمونه های مفیدی از نمایش تسخیر روح بشمار میروند! چیزی كه تاریخ غرب با كتمان آن نقش عمده ای برای تغییر منشا’ تئاتر انجام داده است! تصور نگارنده براین است كه حتی دردوران دیرینه سنگی وقتی انسان اولیه بعد از تشكیل خانواده وظایف را براساس جنسیت تقسیم كرد، مرد را به شكارو حفظ خانواده گماشت و زن را مسئول پخت و پز و نگهداری كودكان ساخت( از همین نقطه است كه تعریف كلمه ی مرد نشات گرفته "مرد یعنی كسی كه می میرد!") هم واژه نمایش بوده است!! …شكارچی كه از شكار باز می گشت با سایر اعضای خانواده دور آتش می نشست! تصور كنید كه او از جنگ هایش می گوید، از نبردهایش می گوید حتی ممكن است خود برخیزد و نمایش كوتاهی از شكار را بتنهائی بازی نمایدو یا حتی از یك عصر حجری دیگرهم بخواهد كه نقش شكار را بازی كندو او با نیزه ای ازجنس سنگ وی را شكار كند. این چیزی جز تعریف نمایش نیست.چیزی جز تاریخ فراموش شده ی نمایش نیست!چیزی كه تاریخ نویسان با تمام خوبی هایشان در حق بشریت به فراموشی سپرده اند واینك نمایش را به یونان نسبت می دهند! ما در این نمایش عناصر مورد لزوم و اصلی نمایش یعنی داستان، فرم، تماشاچی، بازیگر، صحنه، كارگردان و ... بخصوص ارتباط بین نمایش و تماشاچی را داریم!
 
 
 
 
واژه شناسی:
 
واژهٔ هنر در زبان سانسکریت، ترکیبی از دو کلمه سو به معنی نیک و نر یا نره به معنای زن و مرد است. در زبان اوستایی سین به‌ها تبدیل شده و واژه هونر ایجاد گشته است که در زبان پهلوی یا فارسی میانه به شکل امروزی (هنر) درآمده است که به معنای انسان کامل و فرزانه است.
در ادبیات ایران در دوره اسلامی این معنا دوباره دگرگون شد، و هنر به معنای کمال، فضیلت، هوشیاری، فضل، تقوی، دانش و کیاست و... به کار رفت، که دارای بار معنایی عام بود:
به دشمن نمایم هنر هرچه هست/ز مردی و پیروزی و زور دست (فردوسی)
چون غرض آمد هنر پوشیده شد/صد حجاب از دل به سوی دیده شد (مولانا جلاالدین محمد بلخی)
هنرهای زیبا
 
در حالت کلی آثار هنری را به دو دستهٔ هنرهای زیبا و هنرهای کاربردی بخش می‌کنند:
 
هنرهای کاربردی:
 منظور از هنرهای مفید هنرهایی است که نخست کارکرد و سودمندی آن‌ها اهمیت دارد و هدف از خلقشان کاربردشان بوده است. مانند: طراحی خودرو، معماری، طراحی لوازم خانه، سینم
 
هنرهای زیبا:
منظور از هنرهای زیبا هنرهایی است که تنها به دلیل زیبا بودنشان خلق شده‌اند. به عبارتی «نه به خاطر چیزی دیگر، بلکه به خاطر خودشان به وجود آمده‌اند». مانند: نقاشی، مجسمه‌سازی، موسیقی، رقص.
 
واژه هنر امروزه در در زبان فارسی معنایی در معنایی متفاوت از گذشته به کار می‌رود و بیشتر منظور از آن اشاره به نتیجه خلق انسان‌ها در زمینه هنرهای زیبا است. معنای این واژه امروز معادلی برای واژه fine arts در زبان انگلیسی است.
 
 مجموعه هنرهای زیبا به ۷ دسته تقسیم می‌شوند
- موسیقی
- هنرهای دستی مانند مجسمه سازی، شیشه گری، و...
- هنرهای ترسیمی شامل نقاشی، خطاطی، عکاسی، و...
- ادبیات شامل شعر و داستان، نمایشنامه، فیلمنامه و نثر
- معماری
- رقص و حرکات نمایشی
 
- هنرهای نمایشی شامل سینما، تئاتر، و...
 
 
وجوه مشترک آثار هنری عبارت‌اند از:
تخیل به عنوان مهم‌ترین عامل در شکل‌گیری اثر هنری است
همه آثار هنری از عاطفه و احساس هنرمند سرچشمه می‌گیرند نه از تفکر منطقی و عقلانی او
چندمعنایی بودن و منشور ‌مانندی، وجه اشتراک سوم تمام آثار هنری است.
 
این جنبه از خصایص آثار هنری، در واقع از دو ویژگی قبلی که برشمردیم، نتیجه می‌شود. بدین معنی که هر پدیده ‌ای که عنصر اصلی سازنده آن تخیل و عاطفه باشد، بی شک نمی‌تواند معنایی منجمد و تک بعدی داشته باشد. از این روست که هر کس در برابر آثار هنری می‌ایستد، دریافت و استنباط خاصی دارد.
 
تغییری که هنر بر روح انسان می‌گذارد تغییری عمیق و ماندگار و طولانی‌تر است. در نتیجه هر گاه خواهان اثرگذاری ماندگار باشیم می‌توانیم از هر یک از رشته‌های هنری به فرا خور نیازمان استفاده کنیم. همانطور که در روانشناسی این مسئله به اثبات رسیده ‌است، جهان از مجموعه ‌ای از افراد تشکیل شده‌است پس اگر بخواهیم در سریعترین حالت بر تعداد زیادی از افراد تاثیرگذاری داشته باشیم می‌توانیم از اسباب هنر استفاده کنیم که هنر موسیقی و هنر نمایشی چون از طریق احساس شنوایی و احساس بینایی به سرعت درک می‌شوند می‌توانند مخصوصا توام با یکدیگر به سرعت و در بعد جهانی تاثیری ژرف و عمیق و ماندگار و طولانی در جوامع به وجود می‌آورند.
 
هنرهای سنتی
هنرهای سنتی،هنرها و صنایع ظریفه ‌ای هستند که در طول سده‌های متمادی با حفظ ریشه‌ها و سنت‌های خود رشد کرده مراحل شکل‌گیری خود را گذرانده یا می‌گذرانند.
هنرهای سنتی ایران را به 6 دسته عمده تقسیم می‌کنند:
۱.شعر و ادبیات
۲.موسیقی
۳.معماری و هنرهای وابسته
۴.نمایش‌های سنتی و آیینی
۵.وزن دوزی و رود وزیهای سنتی
 
 
--------------------------------------------
 
 
…هنر چیست؟! نمی دانم… جوهر اصلی این پدیده ی اسرارآمیز و وصف ناپذ یر انسان را حیران می سازد. اما در عین حال می دانیم كه از قد یمی ترین زمانها تاكنون افراد بشر تجارب فردی و خصوصی خود را به صور مجسمی منعكس ساخته اند كه ما آنها را آثار هنری می نامیم… و ضمنا می دانیم كه هنر در زند گی بشر، اصلی اساسی است.
 
اگر از تمدن بشری و زندگانی ما آثار هنری را بگیرند زندگی چگونه می شود؟
 
اثار هنری همواره خواهند بود و جاودانه هم باقی خواهند ماند و برای سعادت بشری هم همواره موثر خواهند بود. این آثار تجارب انسانی هستند كه به خود شكل گرفته اند و ما از دریچه ی حواسمان به آنها می نگریم و لذت می بریم..لیكن راه هنری به این سادگی هم نیست..ما نقاشی را می بینیم، موسیقی را می شنویم واثر یك حكاكی را بر سطح خاص به مد د حس لامسه درك می كنیم اما این تاثرات حسی ماست كه به عكس العمل های احساسی منجر می شود و بعد ازیك كار عقلی است كه آن احساس و ذكاوت مارا به مرحله ی ادراك می رساند. این ادراك چگونه حاصل می شود؟ فرمول قطعی و صریح نیست! مخلص كلام اینكه برای درك این احساس قاعده ی روشنی نیست.پیچیدگی هنر به گونه ای است كه از نقطه نظرهای گوناگون مورد بحث است و هیچكدام از این نظرها بر دیگری برتری ندارد.
 
...اما در مطالعه ی یك اثر هنری باید اصول زیر را مد نظر داشت:
 
باید دانست كه یك اثر هنری عبارت از شكل یا فرمی است كه هنرمند آفریده است.. این اثر بر اساس قواعد زمان و مكان و تمدن خاص بنا شده است، دارای موضوع و محتوی است و معمولا هد فی را هم د نبال می كند. اگر بخواهیم واضح تر بگوییم اثر هنری فرمی دارد كه سرشار از هم آهنگی است كه این ساختمان باعث می شود از سایر مقولات تمیز داده شود..این اثر را چه كسی آفریده؟..هنرمند..و اوچه كرده ؟ یك ضرب المثل چینی می گوید: برای یك نقاش نقش ببری را بكشد باید حتما هنگام نقاشی خود را به قوت و قد رت یك ببر بداند!... تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل!
 
●هنر چیست؟
هنر تجسم یك تجربه ی انسانی است.
هنر تركیب پد یده های هستی است به گونه ای كه احساسی را در بیننده بوجود آورد.
هنر كوششی است كه به آفرینش یك اثر زیبا منجر می شود
هنر جوششی درونی و بیرونی است که به خلق پدیده ای منجر می شود.
... اینها نمونه هائی از تعاریف مختلف هنر هستند.اما مسئله همچنان حل نشده باقیست!
 
در یونان و روم باستان هنر را تركیب انسان، طبیعت و زیبائی می دانستند و بدین لحاظ هم اكثر آثار هنری آن دوران مجسمه هائی از آدمها در عین زیبائی و تناسب اندام بوده است.
●انواع هنر (تقسیم بندی كلی) :
 
1-  هنر غنائی بزمی :  محتوای این هنر عاشقانه است. مجالس عیش و نوش وبزم و پایكوبی نمونه های بارزاین هنر است.
2-   
۲- هنر عرفانی :  این هنر سوز و گداز و راز و نیاز در راه كمال را نشان میدهد. هنری كه با مثال آثار حافظ در ذهن خود بدرستی ویژگیهایش را درك می نمائید.
 
۳- هنر حماسی :  شرح حماسه ها، رزم ها، اساطیر و قهرمانان باستانی نطیر رستم و..
 
۴- هنر تعلیمی :  این هنر به ترویج اخلاق و افكار و اندیشه های متنوع اخلاقی می پردازد. این هنر در خدمت آموزش است.
 
۵- هنر سیاسی :  كلیه ی آثار سیاسی در زمینه های گوناگون كه به ترویج افكار متفاوت با روند معمول جامعه و یا در خدمت آن باشد در این فالب هنری می گنجند.
 
●انواع هنر (تقسیم بندی از نقطه نظر رسالت):
 
1-  هنر برای هنر :  در این نوع از هنرهدف از كار هنرمند بیشتر ارتقا سطح هنر است.هنرمند رسالت كاری خود را تلاش برای بر جا گذاشتن آثار هنری به یادگار دارد و هنرمند هنردوست از طبقه ی خواص جامعه كسی كه خود را از دیگران یعنی عوام جدا می داند نمونه ی مناسبی برای این نوع از هنر است.
2-   
۲- هنر برای هنرمند :  در این نوع از هنر هنرمند در خدمت خود است و هنر را برای شهرت فردی تجربه می نماید.و ممكن است با قبلی تركیب هم بشود یعنی هم برای هنر وهم برای خود تلاش نماید.
- هنر برای جامعه: این نوع هنر با اجتماع انسانی كه غالبا از طیف عموم مردم است سروكار دارد.هنرمند رسالت كاری خود را بر اساس خدمت به افراد رده های میانی و پائین اجتماع قرار داده است و برای آنان تلاش دارد.
 
●نمایش:
نمایش در زبان فارسی ترجمه ی تئاتر است و آن هنری است كه از چند هنر دیگر تركیب یافته است. در نمایش بازیگران خود را به جای قهرمانان و اشخاص داستان می گذارندو وقایعی را كه بر سر قهرمانان آمده است با حركات و اعمال و گفتار خود یك به یك در روی صحنه مجسم می كنند.
 
در نمایش از ادبیات، موسیقی، نقاشی و حتی حجاری و معماری و برخی هنرهای دیگر استفاده می شودبنابراین آن را كامل ترین هنرها می نامند.
نمایش در سراسر گیتی به اشكال مختلف متداول است و در بعضی از كشورها سابقه ی آن به زمانهای بسیار دور تعلق دارد.در ایران نیز نمایش از زمانهای قدیم متداول بوده است، نمایش حاجی فیروزنوروزی بازی و...از قدیم در عید نوروز برگزار می شده است.نمایشهای سوگواری، نقالی، تئاتر روحوضی، تعزیه و شبیه خوانی از دیگر اشكال نمایشی در گذشته بوده است.
اصل و منشا’ نمایشی را كه اكنون در سرتاسر جهان رواج دارد به كشور یونان نسبت می دهند(هرچند كه پیش از آن نیز نمونه هائی موجود بوده است) یونانیان قدیم خدایان متعددی داشتندو آنها را پرستش می كردندو در اوقات خاصی برای بزرگداشت یا پرستش آنها جشن هائی ترتیب می دادند. در این جشن ها نمایشهائی نیز برگزار می شد.محل نمایش اغلب دامنه ی تپه ای بود كه میان آن فرو رفتگی داشت. سینه ی تپه را پله پله می كردندتا تماشاگران بر آنها بنشینندو در پایین، زمین مسطحی را به بازیگران وگروه خوانندگان اختصاص می دادند. جمعیتی كه برای نمایش در محل گرد می آمدند گاهی از بیست هزار نفرهم تجاوز می كرد
نمایش در قرن پنجم پیش از میلاد به اوج عظمت و اعتلای خود رسید و نمایشنامه نویسان بزرگی در این قرن ظهور كردند.
 
آشیل، سوفوكل و اوریپید بعنوان مبدعان نمایشنامه نویسی نوین گوهری را در تاریخ بشریت نهادینه كردند كه امروزه با وجود پیدایش سینما و فیلم و نفوذ بی سابقه ی آن در همه ی كشورهای جهان، نمایش اهمیت و اعتبار خود را از دست نداده است و امروزه از جهت پرورش قوای ذهنی كودكان و نوجوانان ارزش جدیدی از نظر تربیتی پیدا كرده است.
●نمایشنامه:
نمایشنامه متنی است كه نمایش از روی آن خوانده، تمرین و اجرا می شود و آن یكی از انواع متون ادبی است كه برای نمایش تنظیم می شود. در آغاز نمایشنامه بعد از آوردن نام آن اشخاص نمایش یا شخصیت های نمایشنامه نام برده می شوندوسپس شرح مختصری از محیط داستان، سن وسال و قد و چهره ی اشخاص داده شده و بعد گفتگوی اشخاص آورده می شود. كارها و حركات بازیگران داخل كروشه() و اگر حجم زیادی داشته باشد با حروف ریزتر چاپ می گردد. نمایش اغلب به چند قسمت تقسیم می شود و هر قسمت با پایین آمدن یا كشیدن پرده ای خاتمه می یابدو قسمت بعدی با بالا یا كناررفتن پرده شروع می شود، از این رو هر قسمت از نمایش را " پرده " گویند.
 
چگونگی آرایش هر پرده هم در ابتدای هر پرده می آید.
هر پرده هم ممكن است به قسمت های كوچكتری تقسیم شود كه با روشن و خاموش شدن نور اعلام گردد كه به هر قسمت یك " صحنه "گویند
●انواع نمایشنامه:
۱- نمایشنامه كمدی :  به نمایشنامه هائی اطلاق میگردد كه موضوع داستان آن خنده آور، شاد و نشاط آور باشد
۲- نمایشنامه درام :  اگر موضوع داستان نمایشنامه چنان باشد كه در آن اشخاص بازی تصاویر واقعی از زندگی را نشان دهند نمایشنامه درام خواهد بود.
۳- نمایشنامه ملودرام :  ممكن است درام مایه ای از كمدی نیز داشته باشد كه در اینصورت به آن نمایشنامه ملودرام گویندكه گاهی این مسئله بصورت پایان خوش نمایش نمود می یابد.
۴- نمایشنامه تراژدی :  اگر نمایشنامه وقایع فوق العاده مصیبت بار و غم انگیز نظیر مرگ پدر، برادر،فرزند و …را نمایش دهد در زمره ی نمایشنامه های تراژیك یا تراژدی می گنجد.
۵- نمایشنامه طنز :  گاهی نمایشنامه های كمدی حاوی پیام نیز می باشند كه ممكن است تلخ و گزنده یا حتی سیاه نما هم باشند، این نمایشنامه ها طنز هستند.
۶- نمایشنامه هجو :  چنانچه نمایشنامه در بیان حالات كمدی یا طنز دردام مسخره كردن افراد یا موضوعات بیافتد نمایشنامه در زمره ی نمایشنامه های هجو شناخته می شود.
۷- نمایشنامه لغو :  نمایشنامه های طنز یا هجوی كه بصورت بی بند وبار مسائل خانوادگی و غیر اخلاقی را مطرح نمایند در این دسته می گنجند.
 
 
 
 
اجزاء اصلی نمایش:
●هنر نمایش دو جزء اصلی دارد.
۱- داستان (محتوی) :   داستان یا قصه یا محتوی همان حرفی است كه نویسنده قصد دارد آنرا القا نماید.در حقیقت همان پیام نمایش است و بر دو نوع است:
الف :  محتوای اصلی یا اورژینال كه از تخیل خود نویسنده بر اساس واقعیت یا حتی غیر آن نشات می گیرد، نظیر روح داستانی حاكم بر بینوایان ویكتور هوگوكه برای اولین بار و توسط او مطرح شد.
 
ب :  اقتباسی كه همان شكل برگرفته شده از یك كار هنری انجام شده است. برای فهم مطلب تصور كنید هنرمندی از روی داستان ویكتور هوگو یك فیلم سینمائی بسازد.
 
۲- ساختار دراماتیك (فرم) :  ساختار دراماتیك اساسی ترین عنصر در هر اثر هنری است و به این صورت تعریف می شود: ارائه اثر به بهترین وجه بگونه ای كه بیشترین اثر را بر تماشاچی بگذارد.
 
رمز آن هم چیزی جز كسب دانش مربوط به ساختار دراماتیك نیست!بخش عمده ای از آن در حیطه ی علم می گنجد كه باید در دانشكده های هنرهای دراماتیك كسب كرد یعنی زبان نمایش و راههای استفاده از تكنیك های تئاتری اما بخش دیگر آن به شناخت، شعوروآگاهی خالق اثر بستگی دارد كه در قالب علمی نمی گنجد و بیشتر بعد هنری مد نظر است كه بایستی با مطالعه مداوم در ارتقا این بینش كوشیدو قابل كسب در هر دانشكده ای نیست.
 
●مفاهیم و واژه های تئاتری:
۱- سن :  محلی است كه در آن نمایش از روی متن نمایشی تمرین و در نهایت اجرا می شود و اغلب بصورت سكوئی بالاتر از سصح دید تماشاچی و در برخی اوقات در میان آنها ساخته میگردد.
۲- پرده :  هر نمایش به قسمتهائی تقسیم می شود اگر هر قسمت با باز و بسته شدن پرده اعلام شود به هر قسمت یك پرده گویند.یك نمایشنامه می تواند یك پرده یا بیشتر باشد.
3-  صحنه :  قسمتی از نمایش را كه از پرده كوچكتر است و با روشن و خاموش شدن نور اعلام می شود صحنه گویند.
صحنه به 9قسمت تقسیم میشود
۴- آوانسن :  بخش جلویی هر صحنه را كه اغلب بصورت نیم دایره طراحی و ساخته می شود را گویند.آوانسن مهم ترین قسمت یك صحنه است و هر چند در برخی مواقع با تمهیدات تئاتری می توانیم بخش انتهائی صحنه را مهم نمایش دهیم مثلا با نورپردازی موضهی انتهای صحنه كه اهمیت آنرا نشان می دهد اما حقیقتا مهم ترین بخش صحنه بدلیل نزدیكی با تماشاچی همان آوانسن است.
۵- نویسنده :  كسی است كه بدلایل شخصی یا غیر شخصی متنی را برای اجرا یا ثبت در تاریخ می نویسد.این متن می تواند در قالب داستان كوتاه، رمان یا داستان بلند و نمایشنامه كه از جمله متون اصلی ادبی هستند بگنجد.
۶- كارگردان :  وی كسی است كه مسئولیت اساسی اجرای یك نمایش را از تدارك مراحل آغازین تا اتمام اجرارا برعهده دارد و مسئول مطالعه متن، انتخاب بازیگران،تقسیم نقش هاو…تامراحل دیگر نظیر طراحی جزئیات حركات بازیگران و…می باشد.
۷- بازیگر :  كسی است كه مسئول اجرای حركات و … محوله توسط كارگردان به منظور ایفای یك نقش هنری است.
۸- میزانسن :  به مجموعه حركاتی كه یك بازیگر به طراحی و دستور كارگردان در صحنه اجرا می نماید می گویند.
۹- دیالوگ :  كلیه ی گفتگوهای دو یا چند نفره بازیگران در نمایش كه معمولا با احساسات گوناگون همراه است دیالوگ می گویند.دیالوگ بیشتر بصورت برون گرا ادا می شود. 
۱۰- مونولوگ :  مجموعه گفتگوها و زمزمه هائی كه یك بازیگر با خود دارد و بصورت درون گرا ادا میگردد مونولوگ گویند. وبدون مداخله  دیگر بازیگران ادا می شود
۱۱- میمیك چهره :  به حركات ریز چهره ی بازیگر اطلاق می گردد
۱۲- دكور :  هر آنچه كه در یك نمایش بعنوان ابزار صحنه در معرض دید تماشاچی قرار می گیرد دكور است و برای آن دو مسئولیت مهم طراحی دكور و ساخت و اجرای آن متصور است كه دو وظیفه و سمت طراح دكور و سازنده دكور عناوین آن می باشند.فردی كه كار دكور انجام میدهد دكوراتور نام دارد.
۱۳- گریم :  به عمل چهره پردازی بازیگران در نمایش گویندو دو مسئول طراحی گریم و اجرای آن برای گریم و چهره پردازی مقرر شده است كه در اكثر مواقع در نمایش های آماتوری بصورت تخصصی طراحی و اجرا نمی شود.این عمل با استفاده از وسایلی میسر است كه كار با هریك تخصص ویژه ای را می طلبد و نقش آن در نمایش بسیار بنیادی است.در نمایش های سطحی وآماتور از وسایلی شبیه ابزار های آرایش زنان مثل کرم سفیدکننده – مدادسیاه و قهوه ای- ماتیک های قرمز و قهوه ای و... استفاده می شود که تقریبا شکل بازیگران در چهره ی فرد نقاشی می شود!برای پاک کردن گریم قبل از شستن ضروری است با شیر پاک کن و پنبه گریم از چهره زدوده شود و سپس با آب و صابون شسته گردد.
 
۱۴- افكت :  به كلیه ی محیطی كه ممكن بصورت زنده یا توسط دستگاه پخش صوت در نمایش اجرا گردد افكت گویندو صداهائی مثل رعد وبرق، خش خش خرد شدن برگ زیر پای بازیگر، شلیك گلوله، ترمز ماشین، زوزه ی حیوانات وحشی یا باد و… كه در برخی نمایش ها لازم هستند می گویند.
۱۵- نور :  بدلیل اهمیت این مبحث آنرا به عنوان یك بحث نیمه تخصصی مطرح می نمایم.
از آنجائیكه نمایش در بیشتر اوقات در محلی سرپوشیده تمرین و اجرا می شود بحث نور یكی ار كلیدی ترین مباحث است كه هر فرد تئاتری بایستی تا حدی با آن آشنا باشد.
 
●انواع نور:
1.      نور عمومی :  این نور همان نوری است كه از روبرو به صحنه نمایش می تابد ویك نور اصلی است. خاصیت تخت كنندگی و فاقد بعد بودن به همراه وجود سایه های مزاحم در پشت سر بازیگران از محدودیت های این نور است ولی بقدری این نوع از نور اهمیت دارد كه تحت هیچ شرایطی در نمایش های ساده قابل اغماض نیست.حداكثر زاویه ی تابش این نور نسبت به خط افق بین ۲۵ تا ۴۵ درجه است كه بهترین زاویه همان ۲۵ درجه می باشد.
 
 2.      ب: نور جانبی :  این نور نوری است كه از طرفین به صحنه می تابدو سایه های مزاحم نور تخت را تا حدی تخفیف داده و كم می كند اما از بین نمی برد. این نور كه از چپ و راست صحنه می تابد با همان بهترین زاویه یعنی ۲۵ درجه تا حداكثر ۴۵ درجه قابل تابش است و به سوژه های موجود در صحنه حالتی سه بعدی می بخشد.
 
3.      ج: نور پشت :  این نور از بالا و پشت بازیگران بطرف تماشاچیان تابیده می شود به گونه ای كه از دید تماشاچیان مخفی باشد.این نور سایه های مزاحم نور عمومی روبرو و نورهای جانبی را در صورت تنظیم دقیق بصورت كامل حذف می كندو به نور بكراندیا بك گراند معروف است.
 
4.      نور موضعی :  یك نور مهم و اساسی در نمایش است كه بخش كوچكی از صحنه یا موضوع را روشن می كند و برای تاكید بخشیدن به یك شوژه ی انسانی یا غیر انسانی كاربرد دارد. با این نوع از نور می توان حتی در انتهای صحنه كه كم خاصیت ترین بخش صحنه است از آوانسن كه مهم ترین بخش صحنه است نقطه ای مهم تر ساخت!و نظر تماشاچیان را برای مدتهای مدید معطوف آن نمود.
5.      و: نورهای رنگی :  نوع دیگری از نور می باشد كه با وسیله های رنگی با نام فیلتر رنگی قابل طراحی و اجرا بر روی موضوعات بوده و حالات مختلفی را برای تماشاچی تداعی می نماید.شناخت نورها و رنگهای اصلی و كاربرد روانشناسانه آنها عمده ترین خاصیت است كه طراح نور بایستی از آن مطلع باشد تا بهترین نوع نورپردازی را ارائه نماید.
 
تذکر: لازم است در طراحی نور برای نمایش به گونه ای عمل شود که نور به صورتی بر موضوع تابیده شود که از ایجاد سایه در جلو بازیگر که تمرکز حواس تماشاچی را برهم می زند اجتناب شود.در ضمن از نورهای بسیار شدید استفاده نشود و نورها حالتی تقریبا ملایم داشته باشند.
 
●تمرینات بازیگری:
بدلیل اینكه بازیگر كلیدی ترین عنصر در هر نمایش است بخش عمده ای از جزوه بایستی به این مقوله اختصاص یابد.به همین دلیل انواع تمرینات بازیگری را در ذیل ارائه می نمایم. لازم به تذكر است كه یك بازیگر بایستی همواره و بصورت روزانه این تمرینات را انجام بدهد تا آمادگی وی همواره حفظ گردد.ویژگیهای برجسته بدنی بعلاوه ی بیان مناسب و تمركز قوی در زمینه ی كنترل تنفس و صوت و در نهایت آمادگیهای روحی و روانی جهت شناخت شخصیت های متفاوت جامعه و به اجرا در آوردن آنها مهم ترین خصوصیات یك بازیگر توانمند است كه توسط تمرینات ذیل تا حدی با اصول اولیه ی آنها آشنا می شویم با ذكر این نكته كه صرف دانستن این اصول و تمرینات هیچ كس را بازیگر نمی كندمطالب را ادامه می دهیم.
 
الف) تمرینات بدنی
۱- تمرینات فارتلك :
 یك بازیگر به منظور كسب و حفظ آمادگی بدنی اش بایستی هر روز مسافتی را بدود.
روزهای آغازین تمرین بعد از مشورت با پزشك خانوادگی برای كسانی كه مدتهای مدیدی است ورزش نكرده اند دویدن با مسافت های كوتاه و سه جلسه در هفته آغاز شده و به مرور و بدون عجله بر مقدار مسافت طولی افزوده می شود.مثلا اگر در روز اول تمرین ۸۰۰ متر دویده شد در روز دوم تمرین و سوم آغاز دویدن بهتر است بسته به نظر شخصی ۵۰ تا ۱۰۰ متر به مسافت اضافه شود یا با استفاده از یك كرنومتر ورزشی و رعایت اصل فشار مسافت ثابت مثلا ۸۰۰ متر را در زمان كمتر از روز تمرین قبلی طی نمائید. به عنوان مثال روز اول تمرین در ۱۰ دقیقه و روز بعدی در ۹ دقیقه و ۴۵ ثانیه و همینطور ادامه یابد تا به آستانه ی فشار فرد كه همان ركورد دویدن اوست نزدیك شود. آنچه كه در تمرینات فارتلك اهمیت دارد دویدن های پیوسته و آرام و تركیب آن با دویدن های سریع و كوتاه در یك روز تمرین است كه بازیگران بعد از یك دوره ی تمرینی دو تا سه ماهه قادر خواهند بود انجام دهند.بهتر است این دویدن ها در قسمت های خوش آب و هوا ی شهر انجام گیردمثلا در میان درختان یك پارك جنگلی یا… 
۲-تمرینات نرمشی :  تمرینات كششی یا ایزو متریك اساسی ترین نوع تمرینات بازیگری محسوب می شوند. در این نوع از تمرینات بازیگران بدون انجام حركات سریع یا ضربه ای با انجام حركات نرمشی آرام كششی بصورت ایستاده و نشسته می پردازند.اصل حاكم بر تمرینات ایستاده همان رعایت كشش عضله تا آستانه درد و در تمرینات زمینی روح حاكم بر تمرینات یوگاست.
ب ): تمرینات آوائی
 هر بازیگر بایستی برای بازیگر شدن ویژگی بیان خود را بهبود بخشد.بعنوان یك تمرین مناسب جهت افزایش قدرت بیان بازیگران لازم است روزانه با در نظر گرفتن حروف الفبا و حركات "آ-ا-ا-او-ای"به پرورش بیان خود بپردازند به اینصورت كه حروف الف تا ی فارسی را با حركات پنچ گانه با صدای بلند و مداوم تا آخرین ظرفیت شش خویش ادا نمایدو همواره با پایین و بالا بردن شدت صوت به غنای بیان خویش بیفزاید تا بتواند در هنگام اجرای نمایش بیان خود را با ریتم های مختلف و شدت و ضعف های گوناگون با اوج و فرود متنوع ادا نماید. 
 
ج ): تمرینات تنفسی :
 در این نوع از تمرینات بازیگران بایستی با كنترل تنفس خود تمام ظرفیت شش خویش را طی زمان مشخص تخلیه كرده و با زمان معین هم مجددا نفس گیری نمایند. بهتر است امر تخلیه شش ها در ابتدا معادل ۵ ثانیه و زمان نفس گیری هم حدود۱۵ ثانیه تنظیم شود و به مرور زمان و طی جلسات مداوم با رعایت دقت زمان تخلیه و پر كردن شش ها افزایش یابد. این تمرین بایستی در موقعیت نشسته ی یوگا و در كمال آرامش اجرا گردد. ((موقعیت نشسته ورزش یوگا نظیر همان حالت چهار زانو نشسته ی خودمان است.))
 
 
 
د ): تمرینات میمیك چهره :
 این تمرینات شامل حركات تمرینی چشم، لب، بینی، چانه و دهان، گوش،پیشانی و سایر اجزای چهره می باشد.
 
۱- تمرینات چشم :
این تمرینات شامل حركت دادن اجزای چشم نظیر پلك ها، ابروهاو گوشه های آن می باشد. باز و بسته كردن كامل و بكارگیری تمام عضلات چشمی یكی از انواع تمرینات است.حركات سریع ابروها به همراه در هم كشیدن هر دو یا یك ابرو و رها كردن آن یك نمرین مهم ابرو ست.بالا و پایین دادن ابروها هم همینطور و ….
 
۲- تمرینات لب و دهان: 
حركت غنچه كردن لب ها و چرخش حلقه ای در مسیر و خلاف حركت عقربه های ساعت، حركت دهان ماهی، باز كردن كامل دهان و لب ها و به چپ و راست كشیدن كامل لب ها ازحركات دیگر تمرینی هستند.
 
۳- حركات بینی
حركات ظریف بینی نظیر چپ و راست كردن آن و متسع كردن و منقبض كردن پرده ی بینی و… برخی از این نوع تمرین است.
 
۴- حركات گوش و پیشانی :
این حركات هم مشخص است كه چه دامنه ای را شامل می شود و بیشتر به حركات ظریف گوش كه بسیار سخت و مراحل تمرین آن عذاب آور است و حركات كششی و جمع كردنی پیشانی معطوف هستند.
 
 
تقویت بازیگر در این سه اصل تقریبا معادل است با ارائه بهتر و جذاب تر نقش مربوط.
اما برای تقویت این عوامل و در نتیجه توان بازیگری چه باید كرد؟
تمرین های زیر در این راستا مفید هستند:
1-تمرین های حركت:
هدف از این تمرین ها راحت شدن عضلات و رهایی از گرفتگی و ایجاد قابلیت انعطاف است.
در سینما شات ها و نماهای مختلفی در خدمت بازیگر هستند كه بازیگر میتواند بازی خود را با نمای مربوط تطبیق دهد. مثلا در سینما بازیگر در نمای كلوز آپ نیازی به گرم كردن پاها و دستها ندارد.اما در تئاتر تماشاگر مدام هنرپیشه را در نمای فول یا لانگ شات می بیند(تمام قد و با قابلیت حركت). تمرین های كششی مناسب قبل از پرداختن به نمایشنامه می تواند بازیگر را برای ایفای بهتر نقش آماده كند.
غیر از حركات درشت بدن عضلات صورت (میمیك) نیز نقش حائز اهمیتی در كیفیت ارائه بازی دارد. حركت مردمك چشم ها،چرخش زبان در دهان،حركات ابرو تا حد امكان،حركت درشت لبها و باز و منقبض كردن صورت به شكل غلو و اغراق آمیز قبل از كار میتواند تاثیر به سزایی در آمادگی انتقال حس بازیگر داشته باشد.
2-تمرین بیان:
 همه انسانها دارای هنجره هستند که هنجره قادره هر صدایی که فکرشو بکنید در بیاره اما با تمرین وپیاده کردن تکنیک.باید بگم که صدای انسانها در سه رنج بم ، متوسط و زیر(چپ کوک یا صدای زن) تقسیم بندی میشه که معمولا خیلی ها از جمله خودم در رنج متوسط قرار دارن.اولین ومهمترین تمرین گرم کردن صداست که خیلی خیلی مهم هست.بدین صورت که ابتدا نفس گرفته و به مدت هشت ثانیه صدای( اووووووووم ) را با صدای کم یعنی در واقع با بم ترین صدای خودتون در بیارید.حالا باید اینکارو ادامه بدین البته با صدای کمی بلندتر یعنی یک پله بالاتر از قبلی باز هم به مدت هشت ثانیه وهمینطور باید اینکارو پله به پله ادامه بدین تا به اوج صدای خودتون که در واقع همون بالاترین صدای گلو هست برسید.هر چه که بتونید این فاصله به تعداد بیشتری صداتقسیم کنید ( مثلا من از بم ترین صدام تا زیرترین صدام رو به 15 قسمت میتونم تقسیم کنم ) بهتر میشه و در این تمرین وتمرین های بعدی موفق تر خواهید بود.این تمرین مهمترین و بهترین تمرین برای گرم کردن صدا قبل از تمرین بیان اصلی و حتی قبل از خوندن آواز هست.اما فقط دقت کنید که صدای (اووووووووم) باید حتما از گلو خارج بشه نه بین لبها چون دراین صورت هیچ تاثیری نخواهد داشت.خب فکر میکنم برای اولین قسمت از تمرینات بیان کافی باشه.البته این تمرین باید مدام باشه یعنی باید هرروز، روزی 15 الی 20 دقیقه انجام بدین تا خودتون تاثیرشو روی صداتون ببینید.مطمئن باشید پشیمون نمیشید.
مثال
(به نظرم يك مثال ورزشي براي تبيين موضوع بي راه نباشد. فوتباليست‌ها، هر روز ساعت‌ها تمرين مي‌كنند، از نرمش‌هاي مختصر (هوازي) گرفته تا نرمش‌هاي سنگين، دويدن با سرعت‌هاي متفاوت و آماده‌سازي بدن، دستور كار هر مربي فوتبال است. فوتباليست‌ها در تمرين، شوت مي‌زنند، پاس مي‌دهند، زدن ضربه پنالتي را تمرين مي‌كنند، در درگيري‌هاي فيزيكي قدرت بدني خود را افزايش مي‌دهند و غیره. اما بارها و بارها در حين پخش مسابقات فوتبال ديده‌ايم كه بازيكنان قبل از ورود به زمين و به ویژه در هنگام تعويض، چند دقيقه‌اي با حركت‌هاي كششي بدن خود را اصطلاحاً گرم مي‌كنند و بعد به زمين مي‌روند. )
ارائه ی بیان مناسب در تئاتر بسیار سخت تر از سینماست. در تئاتر بوم صدا حركات بازیگر را تعقیب نمیكند و او باید خود صدای خود را به تمام تماشاگران حتی تماشاگران انتهای سالن به شكل واضح و مفهوم و رسا برساند!
صدای بازیگر باید رسا باشد: یعنی به خوبی به گوش تماشاگران برسد.تمرین صداهای آوایی و یا شعرهای كوتاه با تن صداهای مختلف میتواند كمك خوبی در این مورد باشد. شایان ذكر است كه یك بازیگر باد بتواند حتی گاها صدای درگوشی را طوری بیان كند كه تماشاگران انتهای سالن نیز آنرا بشنوند و بفهمند.
صدای بازیگر باید واضح و مفهوم باشد: خوردن حرفهای آخر كلمه یا جمله یكی از ایرادات و مشكلات اساسی بازیگران تازه كار است.بیان در تئاتر باید كاملا واضح مطرح شود و تك تك حروف كلمات قابل تشخیص باشند. در این راستا امثال تمرین های زیر مفیدند:(این تمرین ها را با صدای بلند انجام دهید و مراقب باشید كه كلیه ی حروف را واضح ادا كنید)
در لُرستان نُه لُر است و هر لُری نُه نَره لر نره لر چه نره لر!هر نره لر نه نره لر
رشته‌ی تسبیح اگر بگسست، معذورم بدار!
دستم اندر ساعد ِ ساقیّ ِ سیمین ساق بود!
جمله ی ناگوارشت از طلب گوارش است
ترك گوارش ار كنی زهر گوار آیدت
سرو چمان من چرا میل چمن نمی‌کند
همدم گل نمی‌شود، یاد سمن نمی‌کند
تو چو بوبك ربابی به ستیزه تن ز دستی
من خسته از ستیزت به نفیـر چون ربابم
تو گرد دلم گردان من گرد درت گردان در دست تو در گردش سرگشته چو پرگارم
پنج من پشم و پنج من کشک پنج من کشکِ پنج پشمش کم پنج من پشمِ پنج کشکش کم
و دیگر اینكه صدای بازیگر باید بدون لهجه (به جز موارد خاص كه تعمدیست) و همچنین شفاف باشد.
 
تمرینات برای تمرین بیان
نحوه بیان صامتها و مصوتها
صامتها:الف ب ت ث ج چ ح خ د ذ ر ز ژ س ش ص ض ط ظ ع غ ف ق ک گ ل م ن و ه ی
مصوتها:  اَ  اِ  اُ   آ  ی  وپ ، ب: برای تلفظ ، لبها می چسبند و عبور هوا یا صوت را برای مدتی متوقف می کنند.                    هنگامی که لبها با یک حرکت ناگهانی از هم جدا شد، صامت شنیده می شود. با این  تفاوت که در مورد« پ» هوا بصورت انفجاری خفیف بیرون می زند، اما در مورد « ب» صوتی که در حنجره تولید شده بگوش می رسد.
ت ط ، د: برای تلفظ نوک زبان به پشت دندانهای پیشین بالا و پهلوهای آن به لثه ها فشرده می شود و گذرگاه هوا یا صوت را برای لحظه ای مسدود می سازد. به محض آنکه زبان را آزاد کنید، در مورد « ت» هوا و در مورد « د» صوت خارج می شود.              
ک،گ: قسمت پسین زبان به نرم کام می چسبد و از خروج هوا جلوگیری می کند. با رها شدن زبان و خروج هوا در مورد « ک» و صوت در مورد« گ» صامت شنیده می شود.
ع، حمزه: با بسته و سپس باز شدن آنی چاکنای (شکاف میان تار-آواها) تولید می شود.
ق غ: هنگام تلفظ این صامت ملازه یک لحظه به انتهای زبان می چسبد و سپس آزاد می شود. این صامت جز صامتهای آوایی است.
ف، و: هنگام تلفظ این دو صامت دندانهای بالا به نرمی، اما بطرز استوار، برلب پایین فشار  می آورد و هوا در مورد « ف» و صوت در مورد « و» به کناره های لب و دندان می   ساید و خارج می شود.
خ: از اصطحکاک ملازه با پسین زبان پدید می آید. این صامت آوایی نیست
ه ح: صامتی آوایی نیست و مخرج آن چاکنای است، یعنی با عبور هوا از درون تار آواها تولید   می شود.
ث ص س، ذ ظ ض ز: هنگام تلفظ آنها، هوا یا صامت ازبین دندانها می گذرد. در حین                                            ادای این دوصامت آرواره ها تقریبا بسته است. « س» آوایی  نیست و « ز» آوایی است.  
ش،ژ: این دوصامت که اولی آوایی نیست و دومی آوایی می باشد. با قرار گرفتن کناره های  زبان روی لثه ها، و سطح فوقانی آن روی پیشگام تولید می شوند. آرواره ها تقریبا    بسته است و گرد شدن لبها به صوت حاصل تشدید خاصی می دهد.
ل: هنگام ادای « ل» نوک زبان به پیشگام می چسبد و از خروج هوا از آن نقطه جلوگیری می کند، لیکن کناره های زبان پایین می آیند و اجازه می دهند که هوا به خروج خود ادامه دهد. این صامت آوایی است.      
ر: این صامت آوایی با برخورد متوالی نوک زبان به پس لثه های بالا تولید می شود.
م،ن: برای ادای « م» دولب بهم می چسبد و صوت از طریق حفره خیشوم خارج می شود. و تا  هنگامی که لبها از هم جدا نشوند، صامت کامل نمی شود. اما هنگام تلفظ « ن» قسمت  پیشین زبان کاملا به لثه ها می چسبد،نرم کام پایین می آید و به صوت اجازه می دهد تا ازخیشوم خارج شود. این صامت نیز تا هنگامی که زبان از لثه جدا نشده، کامل نمی شود.
چ،ج: مخرج این دو صامت از فشار قسمت پیشین زبان به پیشکام حاصل می شود.« چ» آوایی  نیست و « ج» آوایی است.
ی: این صامت( نیم مصوت) با عبور صوت از مجرای دهان در حالیکه با نزدیک شدن قسمت         میانی زبان به میان کام تنگ شده است، پدید می آی
 
 
@ق – ك – گ ( 1 -  قیامت قامت و قامت ، قیامت    قیامت می كند آن قد و قامت
                          موذن گر ببیند قامتت را          به قد قامت بماند تا قیام
جمله ای مشتمل بر چهل فعل
داشتم می رفتم برم بخرم بیارم بخورم بگیرم بخوابم ؛ اومدم دیدم رفت گرفت نشست ؛ گفتم بزاربرم بپرسم ببینم میاد ، نمیاد ؛ دیدم میگه نمیخوام بیام ؛ گفت میخوام برم بخرم بیارم بخورم بگیرم بخوابم ؛ گفتم بزار برم بخرم بیارم بخورم بگیرم بخوابم .
2 - قادر قدر قدرت      ؛     قدر مطلق قدرت
3 - دراین درگه كه گه گه كه كه و كه كه شود ناگه ؛ به امروزت مشو غره ، زفردایت نیی آگه
@ق – ج   ( 1- سپر جلوی ماشین عقبی      خورد به سپر عقب ماشین جلویی
@ج – چ  ( 1- جام جم جاجرود   چارصدو چل چار تومن
              2- چاره ی چاه چمن   جیم بده تو انجمن
 3- چهل استاد چوب تیرچه تراش سبز شور این ور جوبند
چهل استاد چوب تیرچه تراش سبز شور اون ور جوبند
چهل استاد چوب تیرچه تراش سبز شور این ور جوب
به چهل استاد چوب تیرچه تراش سبز شور اون ور جوب گفتند
كه چهل استاد چوب تیرچه تراش سبز شور اون ور جوب
چه چهل استاد چوب تیرچه تراش سبز شورند ؟
كه چهل استاد چوب تیرچه تراش سبز شور این ور جوب
چهل استاد چوب تیرچه تراش سبز شورند
@خ – ( دختر خر ما تو دخل و خرج خیط كاشته بود
@ل – ر  (1-  لر رلیتا    -    رل لریتا                             2-  كارل كارارو رله كرد
3- در لرستان نه لرند و هر لری نه نره لر               نره لر چه نره لر ، هر نره لر نه نره لر
@س – ش  ( 1- سمسار سیاست مدار ،  تو سمساریش  ، پوست  سوسمار سیاه سیسیلی داشت
2- امشب شب سه شنبه س ؛ فردا شبم ، سه شنبه س
این سه سه شب و اون سه سه شب هر سه سه شب ، سه شنبه س
@ب -  ( 1- آب لیمو ؛ آب آب لیمو ؛ آب آلبالو
2- این باد چه بد باد بدی بود كه من باد به بد بادی این باد دگر باد ندیدم
فیزیولوژی بیان
 
فیزیولوژی بیان
در فن بیان باید از فیزیولوژی بیان یعنی چگونگی اعضا و جوارح مربوط به بیان آگاهی داشت. از این پس این اعضا را «اندام‌های گفتاری » می‌نامیم . اصول گفتاری از همکاری میان اندام‌هایی از چند دستگاه اصلی بدن تولید می‌شود . این عمل اندام‌ها - که هر یک وظیفه ویژه دیگری دارند - یک وظیفه فرعی است . به عنوان مثال شش‌ها و نای که اندام ویژه تنفسی محسوب می‌گردند (و این وظیفه اصلی آنها است )، در تولید صدا نیز همکاری می‌کنند و نقش مهمی بر عهده دارند . اندامهای گفتاری عبارتند از : •لب‌ها •دندان‌ها •لثه درونی •سختکام (قسمت سخت سقف دهان ) •نرمکام (قسمت نرم سقف دهان که به زبان کوچک ختم می‌شود) •زبان کوچک •فاصله بین زبان کوچک و جدار خلفی حلق (لوله خلا بینی) •فاصله بین زبان و قسمت خلفی گلو (جدار عقب گلو) •نوک زبان •قسمت جلوی زبان که مقابل سختکام است •قسمت عقب زبان که مقابل نرمکام قرار دارد •حلقوم یا قسمت انتهایی ریه - سیب آدم - که از دو تکه غضروف به هم چسبیده تشکیل یافته است . •فاصله بین پرده‌های صوتی . ساختمان حنجره
حنجره که عضو اصلی تولید صداست، منفذی به نام «گلوت» دارد و به وسیله دریچه‌ای به نام «اپیگلوت» بسته می‌شود . نمو آن در مردان بیشتر از زنان است . ساختمان آن از غضروف ، مخاط ، تارهای صوتی فوقانی و تارهای صوتی تحتانی            تشکیل شده است . تارهای صوتی تحتانی در مردان به طول 20 تا 35 میلیمتر و در زنان 15 تا 20 سانتی‌متر است . صدا (صوت) در نتیجه برخورد هوای بازدم به تارهای صوتی تحتانی تولید می‌شود .  عوامل مؤثر بر تولید صوت به زبان ساده یک کمانچه را در نظر بگیرید ، آرشه کمانچه بر یکی از تارهای این ساز ضربه می‌زند و تار متناسب با طول، ضخامت و جنس ومقدار کشیدگی (که توسط انگشت نوازنده تغییر می‌کند)، با ضربه آرشه به لرزش در می‌آید . این عمل امواجی را در هوا به وجود می‌آورد و صوت تولید می‌شود . این صوت به وسیله کاسه ساز و پوستی که بر روی آن کشیده شده ، تقویت می‌شود، کاسه و پوسته نیز به نوبه خود به لرزش در می‌آیند. این لرزش‌ها با نت‌های اصلی هماهنگ هستند و کیفیت خاص صدای کمانچه را به آن می‌بخشند . دستگاه صوتی انسان نیز به همین طریق عمل می‌کند : هوای بازدم بر تارهای صوتی حنجره ضربه می‌زند . سپس این تارها متناسب با صوتی که تولید می‌شود کشیده و به لرزش در می‌آیند . این لرزش‌ها امواج صوتی را پدید می‌آورند . امواج صوتی حاصله در حفره‌های بدن مانند حلق، سینه، حفره بالای حنجره، سینوس‌ها و ... تقویت می‌شوند. هرگاه در یکی از حفره‌ها تغییری پیش آید تغییر آشکاری  نیز در صدای شخص ایجاد می‌شود . مانند وقتی که به علت سرما خوردگی حفره بینی در اثر متورم شدن مخاط بینی تنگ می‌شود و صدای شخص تغییر می‌کند .   نوع هوا نوع هوا درست به منزله نوع سوخت برای موتور ماشین است . هر چه هوا خالص‌تر باشد بازده بیشتری خواهد داشت . تنفس هوای آلوده دو نوع ضایعه به بار می‌آورد : •1- ضایعات تدریجی •2- ضایعات آنی ضایعات تدریجی همان است که به تدریج در دستگاه تنفس ، نواقص و بیماری‌هایی ایجاد می‌کند و از ضایعات آنی، یکی آنست که در محوطه سربسته ای که پر از دود سیگار ، گرد و غبار یا بوی تند عطر و ادکلن باشد، سخنرانی درست و خوب یا ادای دیالوگ‌ها روی صحنه کاری مشکل خواهد بود . یا آنکه تنفس هوای آلوده به گازهای سمی باعث تحریک دستگاه تنفس ، ایجاد سرفه و گرفتگی صدا می‌شود . مقدار هوا      باید هر چه بیشتر به «تنفس عمیق» عادت کرد و هوای بیشتری را وارد شش‌ها نمود . البته به ظرفیت شش‌ها و مقدار ظرفیت حیاتی در انسان نیز باید توجه داشت . در این صورت نتیجه کار بهتر خواهد بود . اگر تنفس صحیح باشد ، صدا بسیار جذاب و گرم خواهد شد . برای تنفس خوب باید طوری هوا را وارد شش‌ها نمود که بر روی دیافراگم اثر بگذارد و آنرا به سمت پایین براند . این همان تنفسی است که وقتی به پشت خوابیده اید و نفس طبیعی می‌کشید ( در صورتی که بدن کاملاً راحت باشد ) اجرا میشود .   یکی از تمرینات درست به کار بردن هوا چنین است که : به پشت بخوابید و نفس عمیق بکشید به شرط آنکه هنگام تنفس، شانه‌ها و دنده‌ها بلند نشود . در تنیجه این کار تمام خلل و فرج شش‌ها پر از هوا می‌شود و چون مانع باز شدن استخوان‌های سینه شده‌اید ، شش‌ها بر دیافراگم فشار آورده و آن را به پایین می‌راند . حالا انگشتان خود را در انتهای دنده­ها روی شکم قرار دهید، حس می‌کنید که دیافراگم محدب شده است (حالت اصلی دیافراگم مقعر است). به تمرینات تنفس صحیح در قسمت‌های بعدی بیشتر خواهیم پرداخت . شناخت عواملی که در بیان دخالت دارند عواملی که در بیان دخالت دارند بسیارند . از آن جمله آشنایی هنر آموز به زبانی که به آن تکلم می‌کند و داشتن گوش خوب است . از دیگر عوامل می‌توان به محیط خانواده اشاره کرد . انسان سخن گفتن را در خانواده و از کودکی، به طور ناخودآگاه می‌آموزد و این امر بعدها در زیر و بمی صدا و طرز بیان او اثر می‌گذارد . عامل دیگر محیط زندگی است . چنان که روستاییان صدایی بلندتر و آزادتر و شهرنشینان صدایی کوتاه‌تر، گرفته‌تر و ملاحظه کارانه‌تر دارند. یا اینکه سیاه‌پوستان صدای روشن (صدایی میان زیرو بم)، سیاهان صدای تیره (بم) و زرد پوستان صدای روشن (زیر) دارند . عامل دیگری که در بیان دخالت دارد، کیفیت بدن و اندام‌های گفتاری است که تا حد زیادی ارثی است . مثلاً شکل و اندازه تارهای صوتی، شکل حفره­های صوتی و ... در افراد متفاوت است . عامل بسیار مهم دیگر شخصیت است که از سویی ارتباط دقیق با محیط دارد. اگر شخصی درون گرا و یا ملاحظه‌کار باشد ، هنگام سخن گفتن مشکل بیشتری دارد. سخن گفتن چنین شخصی که منظورات خود را با ملاحظه کاری بیان می ‌کند و پیوسته به دنبال انتخاب کلماتی است که بتوانند منظور او را به طوری که «نه سیخ بسوزد ، نه کباب» برسانند، بر اندام‌های گفتاری او اثر گذاشته و حرکت آنها را کند می‌کند . به طور کلی هر چه که برای بیان اندیشه­های خود تمایل کمتری نشان دهیم، اندام‌های گفتاری را ضعیف‌تر کرده‌ایم . یک عامل دیگر این است که برخی اشخاص سرعت فکر کردنشان بیشتر از سرعت سخن گفتنشان است و به همین جهت کلمات را شکسته و نصفه - نیمه ادا می‌کنند. بنابراین نیمی از منظوری که دارند، فقط در ذهن خود آنها می‌ماند و مخاطبان آنان متوجه این منظورات نمی‌شود. پس باید توجه کنید که هنگام سخن گفتن تمام منظور خود را به گفتار تبدیل نماید . توجه دارید که عامل اخیر نیز ارتباط دقیق با شخصیت پیدا می‌کند . توصیه بسیار مهم وضروری برای شما این است که سعی کنید. صدای خود را «آزاد» کنید و راحت و باز سخن بگویید برخی اشخاص، سخن گفتنشان به گونه­ای است که حتی اگر کسی به آنان نزدیک باشد، صدایشان را به زحمت می‌شنود، چنین افرادی هرگز از بیان خوبی برخوردار نخواهند بود. بر عکس این گروه ، دسته­ای افراد نیز هستند که هنگام سخن گفتن «داد می‌زنند» . اینگونه افراد اگر چه صدایشان رسا است ، اما از تأثیرگذاری ناچیزی برخوردار است. شما باید کوشش کنید نه آنچنان و نه آنچنین باشد .
اَ: قسمت پیشین زبان اندکی بالا می آید و آرواره باز می شود.
اِ: قسمت پیشین زبان اندکی بالا می آید و آرواره نیم باز است.
اُ: قسمت عقب زبان بالا می رود و آرواره نیم باز است. لبها از دندانها فاصله می گیرند و گرد  می شوند
آ: قسمت عقب زبان اندکی بالا می رود و آرواره کاملا باز می شود.
او: قسمت عقب زبان کاملا بالا می آید و آرواره بسیار باز می شود. لبها گرد می شوند و از دندانها فاصله می گیرند و در قیاس با «اُ» دایره تنگتری می سازد.
ای: قسمت پیشین زبان بالا می آید، آرواره تقریبا بسته است
  تمرین: A.  اِیکت ایکت اَکت. آکت ُکت اوکت
  B.  اِیگد ایگد اَگد آگد اُگد اوگد
  C.  اِیپت ایپت اَپت آپت اُپت اوپت
  D.  اِیبد ایبد اَبد آبد اُبد اوبد
  E.  اِیمد ایمد اَمد آمد اُمد اومد
  F.   اِیلت ایلت اَلت آلت اُلت اولت
  G. اِیلد ایلد اَلد آلد اُلد اولد
  H.  اِیبو ایبو اَبو آبو اُبو اوبو
  I.      اِیتن ایتن اَتن آتن اُتن اوتن
  J.    اِیزج ایزج اَزج آزج اُزج اوزج
  K.  اِکخ ایکخ اَکخ آکخ اُکخ اوکخ
  L.   اِیگق ایگق اَگق آگق     اُگق اوگ
  M. مات       ماد
  N.  چیت  چید
  O. سوت سود
  P.  مات   مان
 
3- تمرین سه اصل ذهنی تفكر ، تخیل و تمركز:
در این مورد تمرین های بداهه پردازی، خلاقیت در ایفای نقشها در موقعیت های خاص بدون ارائه دیالوگ، و آماده سازی بازیگر به شكل رویا پردازی و تخیل با چشمان بسته و در سكوت(فقط با تصویر سازی كارگردان و صحبتهای آرام او) كه برای رهایی از دغدغه ها و مشغولیات فكری خارج از كار صورت میگیرد،میتواند مفید باشد.
 
تنوع بیانی  :  زیرو بمی، سرعت، تأکید
 
...صدایی که گوش انسان،همه جا دنبالش بود،
گویی هر جمله اش نت های در هم تنیده ای بود
که هرگز دوباره به گوش نخواهد رسید.       
اف.اسکات فتیز جرالد
گاتسبیِ بزرگ  
نویسنده ی سطور فوق، نوعی احساس موسیقیایی و هارمونیِ زیبا را در مخاطب بیدار می کند. زیر و بمی، سرعت و تأکید، سه عامل اساسی برای ایجاد انعطاف پذیری در بیان تئاتری هستند. معادل موسیقیایی این سه عامل به ترتیب عبارتند از: ملودی، تمپو و آکسان. زیر و بمی صدای بازیگر از طریق حرکات عضلانی شکل می گیرد. سرعت بیان هم مانند تمپو، طبقِ حال و هوای نمایشنامه یا موقعیت ها و دیالوگ های نمایشنامه و تفسیر بازیگر از آنها کاهش یا افزایش می یابد. تأکید در بیان تئاتری، مانند آکسان در موسیقی، واژه یا عبارتی خاص را برجسته می سازد.
فقدان این سه عامل، به یکنواختی صدای بازیگر می انجامد. فقط با ایجاد تنوع بیانی است که می توانید نظر تماشاگران را جلب کنید، وگرنه تماشاگر مواجه با بیان یکنواخت و غیر ملودیک، چرت می زند. مهم نیست که نمایشنامه یا هوش تماشاگر در چه سطحی است، بیان یکنواخت هر دوی آنها را بی نصیب خواهد گذاشت
(متن فوق برگرفته از کتاب فن بیان نوشته انجلین مچلین و ترجمه ی رضا شیرمرز می باشد، در نوشته های بعدی هر کدام از سه عامل تنوع بیانی و تمرینات مربوط به هر یک شرح داده می شود. منتظر نوشته های بعدی ما باشید...)
تنوع بیانی از طریق زیر و بمی
تزریق عنصر موسیقی به دیالوگ ها و تبدیل دیالوگ ها به ملودی، وسیله ای خارق العاده برای جلب توجه مخاطب است. به علاوه، زیر و بمی صدا به انتقال مفاهیم متن کمک می کند. مثلاً وقتی عبارت «باید بروم!» را باصدای پایین و ریتم نرمال می گویید، نوعی حسِ عجله و تصمیم گیری را به تماشاگر انتقال می دهید. اما وقتی کلمه ی «باید» را بلند تر، قوی تر و پر طنین ادا می کنید، نوعی حسِ تضاد و مخالفت را بر می انگیزد. شما باید به عنوان یک بازیگر، به کلامتان موسیقی خاصی ببخشید و از صدای زیربه بم و از صدای بم به زیر حرکت داشته باشید.
شاید صدای شما در حال حاضر، واجد طیف وسیعی از انواع صداها نباشد. مثلاً ممکن است ت هشت یا ده مرحله، قادر به زیر وبم کردن صدایتان باشید. پیش از آنکه به توسعه و بسطِ این طیفِ محدود بیندیشید و تمرینات مربوط به آن را انجام دهید، باید اساسِ فیزیولوژیکی زیر و بمی صدا را در بیانتان در ک کنید. بعد، باید به افت و خیز بیانی در اشخاص دیگر توجه کنید و نسبت به این مسئله حساسیت به خرج بدهید. سپس در همین فصل، تمرینات خاص این مقوله را خواهید آموخت. در پایان، باید بتوانید، حتی در زندگی روزمره هم زیر و بمی صدایتان را حفظ کنید، طوری که روی صحنه هم بتوانید به راحتی این مسئله را رعایت کنید.
زیر وبمی صدا به تغییر در تارهای صوتی بستگی دارد. اندازه، حجم و لرزش تارهای صوتی، ممکن است به وسیله ی عضلاتی که روی آنها فشار می آورند، تغییر کند و در نتیجه، ما شاهد تغییرات در بلندی صدا باشیم. اگر اندازه و حجم تارهای صوتی، بزرگ تر و لرزش، کم تر شود، صدا پایین تر می آید. وقتی تارهای صوتی، نازک می شوند و لرزش افزایش می یابد، صدای زیر تولید می شود.
این تغییرات را گوش، این مکانیزم حیاتی بیان و آواز، هدایت می کند. حرکات عضلانی ای که منجر به زیر و بمی صدا می شود، معمولاً به صورت فیزیکی، قابل رؤیت نیستند. ما تنها از طریق گوش، قادر به درک این تغییرات هستیم. بنابراین شما می توانید تغییرات در نوع بیانتان را بشنوید وو اصلاحات لازم را انجام بدهید. تنوع صدایی در برخی اشخاص، زودتر و در برخی اشخص دیرتر ظاهر می شود.ممکن است معلمان محترم، به کودکان توصیه کنند که همرا با دوستانشان آواز بخوانند و بیشتر شنونده باشند. اما این امر، یکنواختی را در بیان کودک تشدید می کند. حتی دانش آموزانی که صدای ضعیف تری نسبت به هم سن و سالانشان دارند، با تمرین و تشویق معلم می توانند به سطحی بالاتر از دیگران ارتقا یابند، اگر چه این مسئله به زمان نیاز دارد. تنوع بیانی هم طی زمان کسب می شود نه یکباره.
در این جا کمی درباره ی ارتباط طنین و زیر و بمی صدا بحث می کنیم. ادای بعضی از حروف صدادار در صدای زیر کمی دشوار می نماید. به عنوان مثال، «او» و «ای». عموماً، حروف صدادار ما، مُ، موو بنا به سخنان « الکساندر وود » در کتاب « فیزیکِ موسیقی » به وسیله ی اشکالی از دهان و حنجره تولید می شوند که تولید فرنکانس های پایین در آنها اولویت دارند.
رها شدگی ِ اندام صوتی، به شما کمک می کند تا در چنین شرایطی، طنین بیانتان را حفظ کنید. جریان تنفسی عمیق و پُر حجم در صداهای بالا و پایین، به بهبود طنین بیانتان کمک شایانی می کند.
تنوع بیانی از طریق سرعت
تغییر در سرعتِ بیانِ دیالوگ ها، خیلی زودتر و آسان تر از تغییر زیر و بمی صدا کسب می شود. «اس.جی کمپالنا»، مهندس الکترونیک، متخصص در تحلیل سیستم های ارتباطی می گوید: «هر انسانی، تقریباً از چهل صدایِ پایه ای استفاده می کند و طی هر ثانیه، به طور میانگین، ده صدا تولید می کند». شما به راحتی می توانید سرعت صداهایی را که تولید می کنید، بالا یا پایین ببرید. البته بیان سریع تر یا کندتر دیالوگ بر روی صحنه، باید کاملاً آگاهانه و از پیش تعیین شده باشد. اغلب در کمدی ها، سرعت بیان دیالوگ ها بالا است و ریتم، نفس گیر است. نکته ی قابل توجه آنکه تنها بیان سریع دیالوگ ها مهم نیست، بلکه ادای دقیق و واضح الفاظ و عبارات از اهمیت زیادی برخوردار است. تماشاگران کوچکترین ابهام در بیان دیالوگ ها را درک می کنند و این به درکِ درست از نمایشی که می بینند آسیب می زند.
بیان سریع دیالوگ، نیاز به حرکتِ سریع، نرم و درستِ ابزار بیانی ما دارد و باید عامل دیگری به نام وسعت سالن و فاصله ی بازیگر تا تماشاگران را هم مد نظر قرار داد. بازیگر تئاتر، باید واژگان متن را به کمک  حرکات ریز و درستِ اندام صوتی ادا کند و به تدریج سرعت بیان دیالوگ ها را بالا ببرد، مگر در مواقعی که متن نمایشی، از ریتم آرام و شاعرانه برخوردار است یا به لحاظ حسی، بازیگر مجبور به مکث های کوتاه وبلند است. دقت و مهارت، دو عامل مهم در بیان سریع دیالوگ هااست. گویی زبان بازیگرِ حرفه ای، به نرمی و سرعت در دهان می چرخد و پس از ادای سلسله واژگان یک یا چند دیالوگ، پس از اندکی مکث و تنفس، مهیای دیالوگ های بعدی می شود.
بیان کُند دیالوگ ها هم امری آسان و سهل الوصول است. بیانِ کُند، بیش از آنکه مسئله ای مکانیکی باشد، امری روانی است. وقتی باید شعری یا چند دیالوگ تراژیک را بخوانید، سایر احساسات شما، سرعت بیانتان را ناخودآگاه پایین می آورد. این مسئله، به لحاظ حرفه ایو از نظر تکنیکِ بیان تئاتری، ارزش چندانی ندارد و ممکن است شما را دچار یکنواختی بیانی کند. گاهی اوقات، بیان کند دیالوگ ها سخت تر از بیان دیالوگ ها با سرعت بالا است.
تنفس و زمان بندی نفس ها در بیان کند یا سریع دیالوگ ها امری مهم و ضروری است. در هنگام بیان سریع دیالوگ، شما در هر ثانیه تعداد زیادی حروف صدادار را ادا می کنید و این نیاز به مهارت در امر تنفس دارد. باید در مکث ها یا فرصت های مقتضی، نفس های عمیق و سریع بگیرید. در بیان کند واژگان نیز، شما نیاز به نفس های عمیق و حجیم دارید تا کلمات را با وضوح، طنین و حجم ادا کنید. بیان کند دیالوگ، نباید حوصله ی تماشاگر را سر ببرد، بلکه باید احساس او را برانگیزد. شما با پرورش حس تشخیصتان، می توانید سرعت یا به قولی تمپوی هر دیالوگ را کشف و به کمک تکنیک هایی که تاکنون آموخته اید، دیالوگِ مورد نظر را به زیباترین وجه ادا کنید.
تنوع بیانی از طریق تاکید
تأکید، ترکیب و هماهنگیِ تنگاتنگ میان زیر و بمی صدا و سرعت بیان دیالوگ ها است و می تواند به نسبت بلندیِ ادای یک واژه، شدت و ضعف بیابد. در این بخش، میخواهیم روش کاربرد درجات مختلف از تأکید، از بلند ترین صدا تا صدای کاملاً پایین بپردازیم.
شدت تأکید روی یک واژه، نتیجه ی تشدید فشار تنفس بر تارهای صوتی است. به خاطرهمین فشار، حجم امواج صوتی افزایش می یابد و تأکید، شکل قوی تری پیدا می کند. ساده ترین مثالِ تأکید، واژه ای دو سیلابی است که یکسیلاب آن، مؤکد و سیلاب دیگر، غیر مؤکد بیان می شود. تأکید بر یک واژه در یک جمله یا یک جمله در یک پاراگراف، به برجسته سازی مفهوم آن واژه یا جمله در متن کمک می کند.
ابتدا این که شما باید تمام دیالوگ هایتان را طوری ادا کنید که تمام تماشاگران به راحتی همه ی حرف های شما را بشنوند و با شما ارتباط برقرار کنند. اما گاهی اوقات، واژه ای یا جمله ای را باید با نیروی بیشتری بیان کنید، در عین حال از ظرافت و زیبایی هم غافل نباشید، درست نفس بگیرید تا واژه یا جمله ی مورد نظر تا مسافتِ پیش بینی شده پرتاب شود و گوش تماشاگر را بنوازد. همانطور که یک پیانیست حرفه ای، حین اجرا آکسان ها را رعایت می کند، بازیگرحرفه ای هم باید طی اجرای دیالوگ هایش، هر واژه یا جمله را با تأکیدی متناسب و به بیان کند. او می داند که بلندی، سرعت و تأکید، ابزار کار او هستند و به کمک این سه، باید نقش را به کامل ترین وجه ممکن در معرض دید تماشاگران بگذارد. گاهی اوقات، ادای بلند و نرمِ واژه یا جمله ای، یا بیانِ آرام اما پر طنین آن، به خلق موقعیت های دراماتیک کمک می کند .
 
  تمرینات تنوع بیانی در تئاتر ۴  
گروه پ) تمرینات مربوط به تأکید
1- تمرین تأکید روی یک کلمه:
هر یک از کلمات زیر را پنج بار تکرار کنید و به ترتیب بر شدت تأکیدتان بیفزایید.
نه، چپ، تو، من، خیز، پاک، ... هریک از کلمات زیر را ابتدا زمزمه کنید و بعد با تأکید شدید بخوانید.
قو، تار، تیم، هیس، هوش، باز، بیل،...
از ده تا صفر (به صورت برعکس) بخوانید و کم کم تأکیدتان را بیشتر کنید.
2- هر بار روی یکی از واژگان جملات زیر تأکید کنید و ببینید نسبت به قبل، به لحاظ مفهومی چه تغییری می کند:
قبل از اینکه بیام، دست ها و صورتم را شسته ام.
جرج برنادرشاو، پیگملیون
خوب، می ترسم پیری یه امتیاز محسوب بشه!
جان سینگ، جوان عیاش دنیای غرب
حسابِ سگِ اون زن رو می رسم.
رودلف بسیر، سنجاق سرهای خیابان ویمپول
اینو هر زنی می دونه، جان!
جی اِم.باری، هر آنچه یک زن می داند
فکر می کنم همه ی اونا پسرهای من هستن! به گمانم اونا پسرای من بودن! به گمانم اونا پسرای من بودن!
آرتور میلر، همه ی پسران من
برای زندگیمه که می نالم.
آنتوان چخوف، مرغ دریایی
مَگی! جرأت نکردم ازت بپرسم. کتابام! اونا گم نشدن، مگه نه؟
تورتنون وایلدر، روکشِ دندانمان
من، فرزندت را می سوزانم. می سوزانمش.!
هنریک ایبسن، هداگابلر
انسان دلاور، تنها یک بار مزه ی مرگ را می چشد.
ویلیام شکسپیر، ژولیوس سزار
چه کسی از ویرجینا وولف می ترسد؟ ...من...جرج... هستم!
ادوارد آلبی، چه کسی از ویرجینا وولف می ترسد؟
3- دیالوگ های زیر را با صدای بلند بخوانید و نسبت به مفاهیم و حسِ نهفته در دیالوگ ها تأکیدگذاری کنید.
جمشید متشکرم!
فروغ الزمان هان، خوابت نبرد!
جمشید نقشه ی ماهرانه ای بود.
فروغ الزمان [نامه را تا می کند و در جیب می گذارد.] نقشه؟ چه نقشه ای؟
جمشید برای همین بود که با حقه بازی منو فرستادین بیمارستان؟
فروغ الزمان آه، بله! خیال می کنم حالا بتونم جوابتو بدم.
جمشید کلید اتاق من کو؟
فروغ الزمان تو جیب منه عزیزم!
جشید [یک قدم سمت او حمله می کند.] تو ... چطور جرأت کردی؟
فروغ الزمان [مسلط و بی دغدغه می رود جلوی در اتاق نورالدین و صدا می زند.] نورالدین!
نورالدین فروغ ... با منی؟
فروغ الزمان بیا جانم.
[نورالدین پوستین به دوش از اتاق خود بیرون می آید. فروغ الزمان آمرانه دور می شود.]
فروغ الزمان توضیح بده!
جمشید اتاق من برای چی قفله؟
نورالدین داد نزن، چه خبره؟
جمشید [فریاد] من دا نمی زنم، دارم ادعای شرف می کنم.
فروغ الزمان زحمت نکش عزیزم، ما این کارو برات کردیم.
نورالدین مثل اینکه تو اصلاً در جریان نیستی؟
فروغ الزمان مسلمه! یازده شب، وقتی آقا رو لای پوستین پیچیده بودیم و به اون سرعت می بردیم
بیمارستان، در حالی که بدنشون یخ کرده بودو تمام لباسشون بوی خون و قی می داد،
ایشون کجا بودن؟
جمشید من منتظر بودم؟
از لبخند با شکوه آقای گیل
 
 
 
  تمرینات تنوع بیانی در تئاتر ۳
1- دیالوگ های زیر را سریع و روان بخوانید.
ملیجک: چه فایده که یک قوش بی قدر کیات ما را لکه دار کرده است!
مایی که بر خاطیان کوچک پالهنگ نهادیم و خائنان بزرگ را
پوست کندیم ، نعل کردیم و بر نیزه نشاندیم. دیگ های آب
جوش، دشنه های پشت پرده، قهوه های فلونیا ! [ به طرف
کره ی جهان نما حرکت می کند. ] ما، مای قبله ی عالم، مای
خسروی خوبان، مایی که صدها برده ی جوان را لای دیوار
گروه ب) تمریات مربوط به سرعت بیان
شهر گذاشتیم و افسانه ی آن امپراطور بَربَر را پیش پای
اسب دُم سرخمان «بل» شکستیم. [ خیره به چرخش کره ی
جهان نما. ] فرش زرنگار بهارستان پیشکش به رایش ، و
شمشیر مرصّع به یاقوت آبی برای آلکساندر . . . هیم !
اسکندر چه ناشیانه انفیه می کشید مِلی جان ! ما لنگری به
خود دادیم و دستمالی بر آن رقاصه سرمه کشیده – که بود؟ -
که بازوبندی با شَرّابه های زمرد بسته ، سرش را روی
ناز بالش ترمه ی آبی گذاشته بود ، مفیستو! مفیستو! – یا چه
بگویم؟[می خندد و انفیه می کشد.] آن گاه شاهزادگان و ارکان
دولتی با جامه های جواهرزده قائم تراز شاغول در پیشگاه ما
صف کشیدند. و ما اعلیحضرتِ قَدَرقدرتِ معدلت پناه در عطر
یاس و اقاقیای آبی بر تخت طاووس لمیده زالوانداختیم وآبنمای
بریده از سنگ یشم و بلور های و نیزی و آب رنگ های
پریوار شب – چه احساس فاخری داشتیم! – که در نور چراغ
های قوسِ قزح می زد و یک والس . . . آیا به یاد می آوری؟
شاه ! ای مومیایی ! عین فرقان کمانچه مسرور خان چه گرد و
قشنگ می برید؟ و چه لرزه های شهوتناکی به گرده های ما
می داد ! به یاد می آوری ؟ رشوه و گدایی و دزدی ، ظلم و
خیانت و جاسوسی و چاپلوسی ، چه رمز و راز شاعرانه ، چه
عظمت شاعرانه ای داشت ! . . . عظمت ! عظمت چیست ای
زبده ی ممکنات؟
از باغ شب نمای ما
اکبر رادی
2- متن (بخشی از نمایشنامه شاه لیر) را بخوانید و نسبت به مفهوم و فضای هر جمله، به آن سرعت ببخشید.
(برای تمرینات بیشتر به کتاب فن بیان نوشته انجلین مچلین مراجعه کنید.)
تمرینات تنوع بیانی در تئاتر 2   تمرینات تنوع بیانی در تئاتر ۲
4- شماره های زیر را ابتدا به شکل آوازی اما سریع بخوانید. سپس آن ها را تکلم کنید و شماره هایی داخل پرانتز را با تأکید ادا کنید. تأکید شماره های مذکور را با بلندی و سرعت آن ها منطبق سازید.
(پنج) (پنج)
چهار چهار چهار چهار
(سه) (سه) (سه) (سه)
دو دو دو دو
(یک) (یک) (یک) این تمرین را در بلندی و سرعت های مختلف، انجام بدهید
5- سیلاب های زیر را در یک اکتاو، از پایین به بالا و از بالا به پایین و پس از تمرینات پی در پی، در دو اکتاو بخوانید.
مَ، ما، مُ، مو، می
شکل لب ها و تنفستان را کنترل کنید و سیلاب ها را به صورت طنین دار ادا کنید. همین تمرین را با ترکیب حروف صدادار با ب، پ، ت، ر، ث، ک و .... انجام بدهید.
6-اشعار زیر را نسبت به فضای آنها بخوانید و از طریق زیر و بمی، سرعت و تأکید به بیانتان ببخشید.
من فکر می کنم
هرگز نبوده قلب من
این گونه گرم و سرخ،
احساس می کنم
در بدترین دقایق این شام مرگزای
چندین هزار شبهه ی خورشید
در دلم
می جوشد از یقین،
احساس می کنم
در هر کنار و گوشه ی این شوره زار یأس
چندین هزار جنگل شاداب
آه، ای یقین گمشده، ای ماهی گریز
در برکه ها ی آینه لغزیده تو به تو
من آبگیری صافیم، اینک! به سحر عشق،
از برکه های اینه به من راهی بجو!
من فکر می کنم
هرگز نبوده
دست من
این سان بزرگ و شاد،
ناگهان
می روید از زمین.
(از ماهی- احمد شاملو)
تمرینات تنوع بیانی در تئار 1   تمرینات تنوع بیانی در تئاتر ۱
گروه الف) تمرینات پرورش زیرو بمی صدا
نکته: ابتدا تمرینات رها شدگی و ... را انجام دهید، بعد تمرینات زیر را شروع کنید.
1- مصوت آ را به اندازه ی یک اکتاو، از پایین به بالا و از بالا به پایین به شکل آوازی بخوانید.
آ
آ آ
آ آ
آ آ
آ آ
آ آ
آ آ
آ آ
همین تمرین را با شمارش اعداد یک تا هشت تکرار کنید.
هشت
هفت هفت
شش شش
پنج پنج
چهار چهار
سه سه
دو دو
یک یک
2- شماره هایی که زیرشان خط کشیده شده، به صورت آوازی تکرار همان شماره ها را که دارای علامت تعجب هستند، به صورت تکلم و بلند، در یک اکتاو و از پایین به بالا بخوانید.
هشت هشت!
هفت هفت!
شش شش!
پنج پنج!
چهار چهار!
سه سه !
دو دو !
یک یک!
3- تمرین قبل را به همان صورت اما از بالا به پایین بخوانید
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
Profile Pic
این وب سایت طراحی شده برای علاقه مندانه به بازیگری کسانی که به بازیگری علاقه دارن میتونن عضو شوند
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    نظرسنجی
    نظرتان درمورد این وب چیست؟
    تبلیغات
    اکتینگ تیپ

    آمار سایت
  • کل مطالب : 21
  • کل نظرات : 14
  • افراد آنلاین : 3
  • تعداد اعضا : 7
  • آی پی امروز : 26
  • آی پی دیروز : 10
  • بازدید امروز : 28
  • باردید دیروز : 22
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 3
  • بازدید هفته : 84
  • بازدید ماه : 60
  • بازدید سال : 9,042
  • بازدید کلی : 105,307
  • کدهای اختصاصی